09223504211
چرخه شومپیتری بیت کوین چیست؟
چرخه شومپیتری بیت کوین (Schumpeterian Bitcoin Cycle) از سه زیرچرخه ساخته میشود: چرخه کندراتیف (Kondratieff) که چند دهه طول میکشد، چرخه ژوگلار (Juglar) که کمتر از یک دهه طول میکشد و چرخه کیچین (Kitchin) که با هاوینگ همخوانی دارد.
این ارز دیجیتال علاوهبر اینکه رفتاری شبیه به یک منبع طبیعی فیزیکی دارد، وارد چرخههای دورهای با طولهای متغیر میشود که تجدید خلاقیت در اکوسیستم آن را بهدنبال دارد.
هرکدام از این نامها از نام افرادی که برای اولین بار آنها را معرفی کردهاند گرفته شده است. بنابراین برای اینکه بهتر متوجه آنها شویم باید ببینیم که این افراد که بودهاند و ایده پشت هرکدام از این چرخهها چیست.
یوزف شومپیتر که بود؟
یوزف آلویس شومپیتر (Joseph Alois Schumpeter) یک اقتصاددان، تاریخنگار اقتصادی و نویسنده متولد جمهوری چک بود که تحصیلات خود را در اتریش گذراند. شومپیتر به نظریههای خود درباره چرخههای تجاری و توسعه اقتصادهای نظام سرمایهداری و معرفی مفهوم کارآفرینی شهره است. برای وی، فرد کارآفرین، ستون فقرات سرمایهداری و منبع نوآوری است که نیروی حیاتی رانش اقتصاد سرمایهداری را در خود دارد.
شومپیتر بیشتر بهخاطر کتاب خود بهنام «سرمایهداری، سوسیالیسم، و دموکراسی (Capitalism, Socialism, and Democracy)» چاپ سال ۱۹۴۲، نظریه تخریب خلاق و اولین ارجاعات آلمانی و انگلیسی به فردگرایی روششناختی در اقتصاد شناخته میشود. وی برای توصیف چگونگی جایگزینی مداوم چیزهای قدیمی با جدید، اصطلاح «تخریب خلاق» را ابداع کرد.
علاوهبراین، شومپیتر پیش از آنکه با ظهور حزب نازی مجبور به مهاجرت شود، بهعنوان وزیر دارایی در دولت اتریش، رئیس یک بانک خصوصی و استاد دانشگاه خدمت کرده بود. آثار وی در ابتدا تحتالشعاع نظریههای متضاد همعصرش، جان مینارد کینز (John Maynard Keynes)، قرار داشت، اما اکنون به مرکز تفکر مدرن درباره چگونگی تکامل اقتصادها بدل شده است.
اولین عنصر چرخه شومپیتری بیت کوین؛ تخریب خلاق
یوزف شومپیتر اگر زنده بود، عاشق بیت کوین میشد. تخریب خلاق فرایندی است که از طریق آن، کاپیتالیسم بهطور مداوم خود را بازسازی میکند. تخریب خلاق همان چیزی است که محرک روند رو به جلوی بازارها محسوب میشود و آنها را بهطور مداوم با ایدههای جدیدی که ساختارهای موجود را تخریب و نسخههای بهتری را جایگزین میکنند، تازه نگه میدارد.
عناصر بیشماری در بیت کوین وجود دارند که نشاندهنده حضور فرایند تخریب خلاق شومپیتری در اکوسیستم این ارز دیجیتال هستند. این عناصر درواقع بیت کوین را به مدلی عالی برای چرخههای بازسازی سرمایهداری تبدیل کردهاند که اساس نظریه رشد اقتصادی (Economic Growth) شومپیتر را تشکیل میدهند.
برای درک بهتر، فرایند هاوینگ پاداشهای بلاک بیت کوین را در نظر بگیرید. پس از هر ۲۱۰,۰۰۰ بلاک، این ارز دیجیتال یک تخریب خلاق را بر خود تحمیل میکند و ماینرها را به سمت پیدا کردن مزیت رقابتی، کاراییهای پنهان و کاهش اتلافها یا خروج از گردونه رقابت سوق میدهد. درواقع، ارزش بیت کوین در ارزش ذاتی سرمایهداری ریشه دارد، که هر مرتبه یک چرخه تخریب خلاق از آن آزاد میشود.
محصول جدید یا تکامل؟
حال شاید بپرسید اگر تخریب خلاق در ذات بیت کوین وجود دارد، پس همه آن محصولات جدیدی که هنگام تخریب بازارهای موجود توسط ایدههای جدید پدیدار میشوند کجا هستند؟
پاسخ ساده است. با هر چرخه تخریب خلاق، بهجای تولید یک محصول جدید، خود بیت کوین به یک محصول جدید بدل میشود و درواقع به یک نسخه جدید از خودش تکامل مییابد. ازآنجاییکه ما عادت کردهایم بیت کوین را یک چیز ثابت و تغییرناپذیر بدانیم، از ویژگی اساسی این ارز دیجیتال در قابلیت بازآفرینی خود چشمپوشی میکنیم.
بیت کوین بهعنوان پول الکترونیکیِ بومی اینترنت شروع به کار کرد، اما از آن زمان تاکنون به چیزهای دیگری نیز تبدیل شده است: مطمئنترین پلتفرم برای تسویه قطعی قراردادها؛ یک حساب پسانداز برای افراد و شرکتها؛ یک ابزار مفید برای حوالههای بینالمللی؛ الهامبخش اکوسیستمی از ابزارهای مالی، ارزهای دیجیتال و سایر موارد.
هیچیک از این کاربردها بهعنوان ویژگیهای اصلی بیت کوین در سال ۲۰۰۸ تصور نمیشدند. اما با هر چرخه تخریب خلاق، درک ما از این ارز دیجیتال تغییر پیدا کرد.
دومین عنصر چرخه شومپیتری بیت کوین؛ منبع طبیعی متفاوت
بیت کوین را میتوان یک منبع طبیعی غیرقابل تجدید مانند طلا یا نفت خام که قدرت تغییر مسیر تمدن انسانی را داشته است، بررسی کرد. نفت خام از زمان کشف در دوران باستان تاکنون، چرخههای مختلفی از تخریب خلاق را پشت سر گذاشته است.
البته که تفاوتهای کلیدی بین بیت کوین و منابع طبیعی وجود دارد، اما شباهتها نیز به همان اندازه جالب هستند. پادشاه ارزهای دیجیتال را میتوان بهعنوان یک میدان فیزیکی کاوش تصور کرد که در آن، کاوشگران بهدنبال استخراج سکه هستند. این میدان ویژگیهای زیر را دارد:
- اولاً، کل بازدهی این میدان به ۲۱ میلیون سکه محدود است و مهم نیست کاوشگران چقدر سخت تلاش کنند، این میدان سکههای بیشتری تولید نخواهد کرد. همه کاوشگران از قبل میدانند که این فعالیتها، یک نقطه پایانی بسیار مشخص در زمان دارند.
- دوماً، کاوشگران مطمئناند که با حفاری بیشتر، پیداکردن سکههای بیشتر سختتر خواهد شد. علت آن است که امکان حصارکشی این میدان وجود ندارد و فرایند کاوش قابل قانونگذاری نیست. پس کاوش برای سکهها به شکل یک «تب طلا» درمیآید و استخراج سکههای درون میدان یک فعالیت بسیار رقابتی خواهد بود.
- سوماً، هرچه رقابت شدیدتر باشد، فضای کمتری برای هر کاوشگر وجود خواهد داشت و با دشوارترشدن حفاری، به تجهیزات پیچیدهتر نیاز است.
سومین عنصر چرخه شومپیتری بیت کوین؛ سه زیرچرخه مهم
حالا با فرض اینکه بیت کوین یک منبع طبیعی ناپدید نشدنی است، میتوانیم استدلال کنیم که قیمت این ارزدیجیتال توسط مجموعهای از چرخههای نهادینهشده هدایت میشود. این چرخهها از دهه ۱۹۲۰ برای اقتصاددانان منابع طبیعی شناختهشده بودهاند و شومپیتر هم در نظریه چرخههای تجاری (Business Cycles) خود از آنها استفاده کرده است.
شومپیتر سه چرخه با طولهای مختلف را بهعنوان پایهای برای نظریه چرخههای تجاری خود شناسایی کرد. این سه چرخه در کنار یکدیگر، بهعنوان اجزای یک چرخه شومپیتری کلیتر عمل میکنند:
- کوتاهترین زیرچرخه در این تئوری، چرخه کیچین است که براساس تخمین شومپیتر، ۴۰ ماه طول داشته است. البته براساس اندازهگیریها، این چرخه تا ۶۰ ماه هم میتواند طول بکشد.
- چرخه ژوگلار با طول حدوداً ۱۰ سال (و بین ۷ تا ۱۱ سال در ادبیات)، دومین زیرچرخه است.
- طولانیترین چرخه، چرخه کندراتیف یا موج کِی (K-wave) است که طول آن حدود ۵۰ سال است.
چرخه کیچین (Kitchin Cycle)
چرخه کیچین برگرفته از شرکتهایی است که با محدودیتهای سرمایه ثابت روبرو هستند و باید با تأخیرهای اطلاعاتی درباره شرایط بازار دستوپنجه نرم کنند.
در طول دوران رونق در یک چرخه تجاری و شکوفایی بازار، شرکتها تولید خود را افزایش داده و سودهای خوبی به جیب میزنند. در این حالت، شرکتها از سرمایه ثابت خود بهطور کامل استفاده کرده و در نهایت بازار را با عرضه بیشازحد مواجه میسازند.
این امر خود باعث کاهش قیمتها شده و بازار را به سمت رکود سوق میدهد. شرکتها نیز در پاسخ به این شرایط، موجودیهای خود را انبار میکنند که درنتیجه، کاهش تولید را در پی دارد. نهایتاً با بازگشت بازار به تعادل، چرخه کامل میشود.
نسبت I۲S و هاوینگ بیت کوین در چرخه کیچین
نسبت موجودی به فروش (Inventory to Sales) یا بهطور خلاصه I۲S، برای یک چرخه کیچین بیت کوین بسیار مهم است. موجودی (Inventory) بهمعنای مجموعی از یک محصول خاص است که تولیدکننده به آن دسترسی دارد و فروشها (Sales) جریانهای خروجی از موجودیها هستند.
حال همین چرخه را با هاوینگ بیت کوین تطبیق میدهیم. یک چرخه کیچین بیت کوین تقریباً با چرخه هاوینگ (۴۸-۴۴ ماه) آن برابری میکند.
با افزایش قیمت بیت کوین، در سمت عرضه که ماینرها و تا حدی حتی صرافیها و هولدرها قرار دارند، انگیزه تزریق بیت کوین بیشتر به بازار را از طریق افزایش هش ریت یا کاهش موجودیهای خود پیدا میکنند. حالا هنگامی که قیمتها کاهش مییابد، ماینرها نرخ هش خود را کاهش داده و اگر بتوانند، موجودیهای خود را افزایش میدهند یا اگر قادر به پوشش هزینههای ثابت خود نباشند، فعالیت خود را کاهش داده یا حتی از بازار خارج میشوند.
افزایش نسبت I۲S که نتیجه کاهش فشار فروش و افزایش موجودیها (مثلاً در کیف پولها) است، پایان فاز رکود و آغاز فاز بهبود برای چرخه کیچین بعدی بیت کوین را نشان میدهد. با دورشدن چرخه کیچین از اوج فاز رونق و حرکت بهسمت فاز رکود، این نسبت نیز کاهش مییابد.
چرخه ژوگلار (Juglar Cycle)
نقش نوآوری و سرمایهگذاری در دوره طولانیتر زیرچرخه ژوگلار بسیار مهمتر است. در این چرخه، تقاضا در فازهای صعودی چرخه تجاری به قدری بر عرضه موجود غالب میشود که دیگر استفاده کامل از سرمایه فیزیکی موجود کافی نیست.
زیرچرخه ژوگلار در چرخه شومپیتری بیت کوین را معادل دو دور هاوینگ، تقریباً ۸-۷ سال، میدانند. اولین چرخه ژوگلار بیت کوین در سال ۲۰۰۹ آغاز شد و در انتهای سال ۲۰۱۵ به پایان رسید. در این بازه، استخراج بیت کوین طی یک فاز کامل نوآوری و سرمایهگذاری مجدد، از CPUها به اولین ایسیک ماینرها (ASIC) متحول شد.
اکنون در سال ۲۰۲۴، درحال نزدیکشدن به پایان دومین چرخه ژوگلار بیت کوین هستیم؛ بنابراین از نظر تئوری، باید منتظر یک سرمایهگذاری مجدد در مکان استقرار مزارع ماینینگ بهسوی یافتن راهی برای بهرهوری هزینه انرژی از طریق مجموعهای از انرژیهای پایدار باشیم.
شرکتهای انرژی دوستدار بیت کوین در حال حاضر تأسیسات ماینینگ این ارز دیجیتال را در کنار میدانهای بادی کماستفاده یا چاههای گاز طبیعی بلااستفاده میسازند. در حالت اول، برداشت انرژی تولیدی اضافی باعث میشود تأسیسات بادی رقابتی باقی بمانند. در حالت دوم، میزان گازهای گلخانهای حاصل از سوزاندن و تهویه گاز خروجی از چاههای گاز طبیعی، با ماینینگ بیت کوین کاهش مییابد.
نسبت IC2CI در چرخه ژوگلار
نسبت حیاتی در چرخه ژوگلار بیت کوین، ظرفیت نصبشده به سرمایهگذاری ثابت (installed capacity/capital investment) یا بهطور خلاصه IC۲CI است که در فارسی بهصورت گنجایش نصبشده به سرمایهگذاری ثابت یا توان نصبشده به سرمایهگذاری ثابت نیز ترجمه میشود.
این نسبت در اوج چرخه ژوگلار در بالاترین حد خود قرار دارد و با سرریز شدن ظرفیت نصبشده یک نوع خاص از تقاضا، شروع به کاهش میکند. در این زمان، نیاز به سرمایهگذاریهای جدیدتر پررنگتر میشود.
چرخه کندارتیف (Kondratieff Cycle)
نیکولای کندراتیف (Nikolai Kondratieff) که گاهی اوقات نامخانوادگی وی بهصورت «Kondratiev» نیز نوشته میشود، یک اقتصاددان در اتحاد جماهیر شوروی بود که با بررسی قیمت کالاهای کشاورزی و مس، چرخههای بلندمدتی را شناسایی کرد. به باور وی، این چرخهها شامل دورههای تکامل و خوداصلاحی بودند.
چرخه کندراتیف که به آن کِی ویو (K-wave) یا موج K هم گفته میشود، طولانیترین چرخه با مدتی بین ۴۰ تا ۶۰ سال است. این چرخه از یک تغییر بنیادی و تحولآفرین در فناوری نشأت میگیرد که پیامدهای اقتصادی اجتماعی گستردهای به همراه دارد. جدیدترین امواج K که در ادبیات شناسایی شدهاند، شامل عصر فولاد و مهندسی سنگین در سال ۱۸۷۵، عصر نفت، برق، خودرو و تولید انبوه در سال ۱۹۰۸ و عصر اطلاعات و ارتباطات در سال ۱۹۷۱ هستند.
امواج K مربوط به منبع «سختی» در پول هستند. بهطور کلی، این امواج به گروههای زیر تقسیم میشوند:
- عصر سکههای طلا – از ۱۸۷۳ تا ۱۹۱۴
- عصر استاندارد طلا – از ۱۹۲۵ تا ۱۹۷۳
- عصر پول فیات – از ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۹
- عصر بیت کوین – از ۲۰۰۹ به بعد
وضعیت بیت کوین در امواج K پیشرو
اگر طول موج K را تقریباً ۴۰ سال درنظر بگیریم، پیش از استخراج آخرین بیت کوین، احتمالاً تغییرات جالبی در ذخایر این ارز دیجیتال رخ خواهد داد. در انتهای اولین موج K بیت کوین که تقریباً در سال ۲۰۴۷ اتفاق خواهد افتاد، ۱۰ دوره هاوینگ تکمیل و ۹۹/۹۰۲۳۴۳۸۶ درصد تمام بیت کوینها استخراج شده و تنها ۲۰,۵۰۸ واحد دیگر برای ماینینگ باقی خواهد ماند.
در این حالت، ارزش اقتصادی فضای هر بلاک در طول این موج بهصورت نمایی افزایش مییابد و شاید این معیار در پایان موج اول نقش محوری ایفا کند. موج K دوم بیت کوین به مجموعهای از فناوریها که در زمان حال بسیار نوپا هستند یا حتی از تصور ما خارجاند، متکی خواهد بود.
نسبت S۲F در چرخه کندراتیف
کارآمدترین نسبت برای چرخه کندراتیف بیت کوین، نسبت انباشت به جریان (Stock to Flow) یا بهطور خلاصه S۲F است که سیفالدین آموس (Saifedean Ammous) در کتاب خود از آن صحبت کرد و اکنون به لطف تلاشهای کاربری با نام مستعار PlanB، برای علاقهمندان این حوزه شناخته شده است.
باوجودیکه بیت کوین اغلب اوقات خلاف انتظارات عمل میکند و ممکن است عصری با طول موج K طولانیتر داشته باشیم، اما درصورت ثبات وقایع، تا استخراج آخرین واحد BTC در سال ۲۱۴۰، این ارز دیجیتال حداقل سه چرخه کامل کندراتیف را با طول حدود ۴۰ سال در هر موج تجربه خواهد کرد. در این حالت، امکان استفاده از نسخه اصلاحشده نسبت انباشت به جریان برای بررسی فازهای هر چرخه وجود دارد. برای جلوگیری از سردرگمی و تمایز این دو نسخه، مدل دوم را *S2F مینامیم.
اگر «جریان» را بهصورت «سرعت بازار بیت کوین بهعلاوه نرخ تولید آن به ازای هر واحد زمان» تعریف کنیم، در هر چرخه، نسبت *S2F میتواند کمتر از انتظار تعادل الگوریتمی باشد. یک معیار ممکن برای این سرعت را شاخص Bitcoin Days Destroyed یا بهطور خلاصه BDD درنظر میگیرند.
منبع : ارز دیجیتال
0 دیدگاه
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است